فرشته کوچولوی با هوش مامان
دیروز از مامان نخ دندون خواستم. پارمیس که تازگیها اگه نتونه منظورش رو بیان کنه، جیغ می کشه، با جیغ اومد طرفم. فهمیدم که چیزی رو که دست منه می خواد. رول نخ دندون رو دادم دستش. سعی کرد درش رو باز کنه و وقتی دید که نمی تونه با جیغ های کوتاه اونو سمت من گرفت. درش رو باز کردم دیدم نخ می خواد. یه تکه براش جدا کردم. دیدم با دو دست ماهرانه گرفتش و برد سمت دهنش. از تعجب داشتم شاخ در می اوردم. من که تا حالا جلوش نخ دندون نکشیده بودم متحیرانه به مامان نیگا کردم. مامان که تعجب منو دید بدون اینکه چیزی بپرسم گفت: یکی دو بار منو در حال نخ دندون کشیدن دیده!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی